مرگ بر عشق ........ ( Death to Love)
دلشکستم و دلم را شکستند فهمیدم هیچکس لایق عشق نیست ( Death)
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, توسط قاسم |

خدایا ................

 

 



من عاشقانه هایم را

روی همین دیوار مجازی می نویسم !


از لج تـو . . .



از لج خـودم . . .


که حاضر نبودیم یک بار


این ها را واقعی به هم بگوییم. . . !







می گویند : سـاده نیست . . .

گذشتن از كسى كه گذشته هایت را ساخته و آینده ات را ویران كـرده ...!!!


امـا من گذشتم . . .












گاهی هیچکس نیست تا باهاش درد دل کنیم ....

دلت میخواد با یکی حرف بزنی ..... درد دل کنی 


اونوقت یه چیزی ته دلت بهت میگه :


با اونی که اون بالاست حرف بزن 


ناخود آگاه رو میکنی سمت آسمون 


میگی خدایا ................






 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, توسط قاسم |

این زندگی زندگی غمزده غیر از قفسی نیست

 

تنها نفسی هست ولی هم نفسی نیست

 

این قدر نپرسید ک رفت و کی آمد

 

اشعار پر کننده ی من مال کسی نیست

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, توسط قاسم |

نقطه اغاز...

 

 




کسی که نقطه اغاز هر چه پرواز است .....

تویی در سفر عشق خط پایانی .....

تویی بهانه ان ابرها که میگویند.....

بیا تاصاف شود این هوای ابری.....

کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق ......

بیا که یاد تو ارامشی است طوفانی



                                         



 
 



همیشه در سختی ها به خودم می گفتم

” این نیز بگذرد ..”

هنوز هم می گویم ..

اما حال می دانم آنچه می گذرد عمرِ من است ، نه سختی ها











 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, توسط قاسم |

میدانی چرا؟؟؟

 

 





دلم گرفته است هم از تو هم از خودم میدانی چرا؟

برای اینکه دراولین فرصت به دنبال دیگری میرویم

 وهمدیگر را جایگزین می کنیم این عشق است  یا    هوس

اصلا آیا دلی مانده که به عشق پایبند باشیم

چرا نمیخواهیم عشق را در واقعیت حضورش ببینیم

 چرا حرف دلمان را نمیزنیم ومیخواهیم همه بدانند که چه در دل داریم

 و دراخر نمیدانیم چراحرفهای ما به جای دهان ازچشم برون می آید؟




                                                    
 

 

 

 

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, توسط قاسم |

می ترسم....

 

 




سلام حال شما چطوره خوب هستید چه خبر؟

اینها شده كلماتی كه با هر بار دیدین همدیگر به كار می بریم

ولی نمی دانی چه عشق عظیمی پشت تك تك این كلماتی است كه من می گویم

نمی فهمم در چشمانت چه می گذرد

جرات عمیق شدن در چشممانت را ندارم

می ترسم

اری می ترسم در ان چیزی جز عشق ببینم

نمی دانم تو در چشمان من عشق را دیده ای یعنی این عشق سراسر در چشمانم هویدا است

نمی خواهم برایم عادی شوی

نمی خواهم برایت عادی شوم

نمی دانم به كجا میرویم به كجا میرسیم

من تو را از ان خود میدانم

و اگر روزی بیایی و خبری داشته باشی

بگویی عشق را یافتی من چطور ویران شدنم را پنهان كنم

و انوقت ....

نمی دانم كجا اوار خواهم شد ولی میدانم دیگر چیزی از من باقی نخواهد ماند

و جایی برای مرمت نمی ماند

كاش می توانستم به همین سادگی

كه كلمات روی برگه می ایند به تو بگویم دوستت دارم خیلی زیاد..

                                                                    

                                                                   
 


 

برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید


 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, توسط قاسم |

باید باشد...

 

 




زندگی کردن که به همین راحتی ها نیست جان من!

باید باشد بهانه هایی که نبودشان نابودت کنند...

مثل :خنده های کسی,نگاه خاصی,صدایی.چشمهایی, تکه کلامهایی....

اصلا ادم باید برای خودش نیمکت دو نفره ای داشته باشد ...تاعصر به عصربه ان سربزند....

شب که شدبایدشب بخیرهایی را بشنود....

باید باشند کوچه ها وخیابان و پیاده رو های که از قدمهایت خسته شده اند.....

فنجان های قهوه ای که فالشان عشق باشد....

میزی در کافی شاپ باید شاهد خاطرات ادم باشد...

باید باشند ریتم ها وموسیقی هایی که دگرگونت کنند...

حتی بوی عطری خاص درزندگیت حس شود...

دست خطی که دلت را بلرزاند....

عکس که اشکت را دراورد......

باید باشد....

باید باشد.....







 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, توسط قاسم |

 

می ترسم از اینكه....

 

 




مگر خودت نگفتی خداحافظ؟

پس چرا وقتی گفتم"به سلامت" نگاهت تلخ شد؟

برو به سلامت

دیگر هم سراغم را نگیر!

خسته تر از آنم که بر سر راهت بنشینم

و دلیل رفتنت را جویاشوم...





 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, توسط قاسم |

مالِ دیـگری نباشد...

 

 




میدونی خدا

تو دنیات

گاهی اوقات آدما به جایی می رسن که دلشون می خواد

داد بزنن و بگن

"بسه دیگه نمی کشم"

میدونی من به اونجا رسیدم

صدای خورد شدنم رو حس می کنم

اما عرضه ی فریــــــــــــــــــــــــــــــاد زدن ندارم

شاید اگه داد بزنم سریع بیای

ولی مثل آدمی شدم که می خواد داد بزنه و انگار

یکی جلو دهنش رو گرفته

واست نوشتم چون نتونستم داد بزنم

حس بدی دارم

تنهایی شکستن با وجود اینکه بدونی

چند نفر دوست دارن خیلی بده

اینکه فقط به خاطر اونا تحمل کنی

و بازم مثل همیشه در جواب سوالاشون بگی

خیلی خوبم و بزنی زیر خنده

تو دنیات ماسک زندگیت بهم چسبیده خدا








خدایا التماست می کنم

همه دنیایت ارزانیِ دیگران !

ولی ...

    آنکه دنیایِ من است

      مالِ دیـگری نباشد...




 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, توسط قاسم |

یادت باشد

دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا


تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش...


حواست باشد ؛

دل شکسته ، گوشه‌هایش تیز است.


مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،


مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود...


صبور باش و ساکت.....


برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

گاهی دیدن یک عکس دو نفره تو رو یاد اون نمی ندازه !

تورو یاد خودت می ندازه ...

که چقدر شاد بودی ، که چقدر خندون بودی ، که چقدر جوون بودی !

گاهی آدم ها دلشون فقط برای خودشون تنگ می شه ...

دلم واسه خودم تنگه ...


 

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, توسط قاسم |

این سطر مختصر را گفتم که او بخواند

        

                                               هر چه به او نگفتم می خوام او بداند

 

او اولش نمی خواست ترکم کند ولیکن

 

                                                فهمید راز مرا , او رفت تا بماند

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.